انسان!
هوالحق
در تعریف انسان از هر منظری تعریف های گونه گونی شده است
زیست شناسان تعریفی کامل از نظر خودشان ارائه داده اند. تعریفی که در بهترین حالت جز ماورایی انسان را در خود ندارد.
انسان از نگاه انسان شناسان فلسفی حیوان ناطق است و از نگاه مسیحیت کاتولیک ضعیف ترین موجود مخلوق و از نگاه پروتستان ها موجودی مجبور است.
در میان انبوه این توصیفات و تعریفات از انسان ما بدنبال تعریف و توصیف نبوده و نیستیم. ( برای دیدن این تعاریف رجوع کنید به https://en.wikipedia.org/wiki/human )
انسان در دیدگاه ما موجودی است شامل یک جز مادی ( معادل آنچه در زیست شناسی برای انسان قائلند) و یک جز غیر مادی که گاه از آن با نام روح یاد می کنند.
انسانها در داشتن روح با حیوانات و فرشتگان مشترکند. تفاوت انسان با حیوان را در قوای ناطقه ( یا همان قدرت تفکر) میدانند. و تفاوت انسان با فرشتگان اختیار است. هرچند که شهوت حاصل عارض اختیار و در اثر وجود امیال نفسانی در انسان ها وجود دارد و قالب شهوات انسان با حیوان مشترک است. ( مانند میل به خوردن، خوابیدن، نوشیدن، تملک و ...)
از بعد جسمانی حرفهای بسیاری در زیست شناسی زده شده. از بعد اجتماعی هم حرف بسیار است. اما در اینجا به ابعاد روحی انسان تک به تک و به موردش خواهیم پرداخت.